کاش هیچ وقت بهت نمیگفتم دوستت دارم که اینگونه مغرور نشی
درباره من
در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم
اصلا به تو افتاد مسیرم که بمیرم
یک قطره ی آبم که در اندیشه ی دریا
افتادم و باید بپذیرم که بمیرم
یا چشم بپوش از من و از خویش برانم
یا تنگ در آغوش بگیرم که بمیرم
این کوزه ترک خورد!چه جای نگرانی ست
من ساخته از خاک کویرم که بمیرم
خاموش مکن آتش افروخته ام را
بگذار بمیرم که بمیرم که بمیرم
ادامه...
شب فراق نداند که تا سحر چند است؟ مگر کسی که به زندان عشق ،دربندست گرفتم از غم دل،راه بوستان گیرم کدام سرو به بالای دوست ،مانندست؟ پیام من که رساند یار مهر گسل؟ که بر شکستی وما را هنوز پیوندست
سلام چه وبلاگ پر احساسی داری خیلی لطیفه خوشحال شدم
سلام ماندانا جون
مرسی از حضور گرمت